ارائه الگوی توانمندسازی اقشار آسیب‌پذیر مناطق مرزی


ارائه الگوی توانمندسازی اقشار آسیب‌پذیر مناطق مرزی (مورد مطالعه: استان‌های کرمانشاه و کردستان)

** ذیل بند 6 سیاست های کلی تأمین اجتماعی ابلاغی رهبر معظم انقلاب اسلامی

اقتصاد مناطق مرزی می‌تواند نقشی اساسی در ترقی و پیشرفت توسعة اقتصادی نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد، ایجاد روابط دوستی و آشنایی بیشتر، تسریع همکاری‌های بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشند. اساس یکی از ویژگی‌های مناطق مرزی که به‌‌واسطة ملاحظات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی چنین خصلتی را پذیرا شده است، نبود عدالت فضایی چه از نظر‌‌ زیرساخت‌های توسعه و چه از نظر‌‌ نگاه ساختار سیاسی اقتصادی هنگام تدوین و تصویب برنامه‌ها بوده است.

یافته‌‌های پژوهش نشان داد عدم تحقق عدالت فضایی و سرزمینی در مناطق مرزی استان‌‌های مورد مطالعه به عدم توانمندی اقتصادی و اجتماعی ساکنان مرزنشین منجر شده است. تمرکزگرا بودن سیاست‌های اقتصادی یکی از ریشه‌های مهم فقدان توانمندی اقشار آسیب‌‌پذیر است. بنا بر یافته‌‌های پژوهش به‌رغم اجرا و پیاده‌‌سازی برنامه‌‌ها و سیاست‌‌گذاری‌‌های توانمندسازی نظیر کارت پیله‌‌وری، کارت مرزنشینی روستاییان، بازارچه‌‌های موقت و ....، عدالت اقتصادی آن‌چنان‌که باید در این نواحی تحقق پیدا نکرده است. به‌‌صورت کلی می‌‌توان خط‌‌مشی‌‌هایی را برای توانمندسازی اقشار آسیب‌‌پذیر در این خصوص ارائه کرد. یکی از راهکارها، رجوع به دانش بومی و ارتباطات محلی برای حل و مدیریت مسائل بنیادی مناطق مرزی است. استفاده از دانش بومی جوامع محلی و بومی‌سازی می‌تواند به کاهش پیامدهای آسیب‌شناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم مطرح‌شده در پارادایم‌های جدید توسعه کمک کند. هرچند تصور بر این است عواملی چون نگاه امنیتی به منطقه، دوری از مرکز، حاشیه‌‌ای بودن و عواملی از این‌ دست عوامل اصلی در وقوع عدم توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی مناطق مورد مطالعه هستند، اما بااین‌حال برخی متغیرها مانند «انسداد جغرافیایی و عدم تمایل ثروتمندان بومی برای مشارکت اقتصادی در منطقه»، از مهم‌ترین عوامل عدم توسعه و توانمندسازی هستند. به‌طورکلی یافته‌‌های این پژوهش نشان داد که ساکنان مناطق مرزی نواحی مورد مطالعه در مجموع دیدگاه‌‌ها و نگرش‌‌های متناقضی به برنامه‌‌های توانمندسازی داشتند. در یک‌سو، اکثر مصاحبه‌‌شوندگان رویکرد خنثی، متعارض و گاهی بدبینانه‌‌ای نسبت به برنامه‌‌های توانمندسازی داشتند. در سوی دیگر این طیف، برخی مصاحبه‌‌شوندگان با توجه به پایگاه طبقاتی و زمینه‌‌های اجتماعی فرهنگی که داشتند، نگرش‌‌های مثبتی نسبت به برنامه‌‌های توانمندسازی اتخاذ کردند. آنها هرچند معتقد بودند که زندگی در مرز، نشان‌دهندة مجموعه‌‌ای از سختی‌‌ها و رنج‌‌ها و مصائب است، اما بااین‌حال با تفسیر از احکام الهی و جهان‌‌بینی اسلامی بر این اعتقاد بودند که سختی و رنج پایدار نیست و چنین برنامه‌‌هایی می‌‌توانند به‌مرور باعث گشایش‌‌های اقتصادی و اجتماعی برای ساکنان مناطق مرزی شود. علاوه‌براین یافته‌‌های این مطالعه نشان داد که نخبگان محلی در مجموع به مسائلی چون «ناپایداری برنامه‌‌های اجرایی، توانمندسازی دولت‌‌مدار، توانمندسازی انتزاعی، عدم مشارکت نخبگان در برنامه‌‌های توانمندسازی و توانمندسازی نامتوازن» اشاره کردند که هرکدام از آنها بخشی از مسائل خاص برنامه‌‌ها و سیاست‌‌های توانمندسازی را تبیین می‌‌کند. یافته‌‌های این مطالعه همچنین نشان داد که در مجموع پاسخگویان به عواملی مانند «استفاده از ظرفیت‌‌های بدیل در مناطق مرزی، ترویج کارآفرینی، انتخاب افراد اصلح، کمپین‌‌های رسانه‌‌ای هدفمند و ایجاد زیرساخت‌‌های اقتصادی» به‌عنوان مهم‌ترین عوامل توانمندسازی اقشار آسیب‌‌پذیر اشاره کردند. بنا بر یافته‌‌های این مطالعه، در ایران نیز به نظر می‌‌رسد در مناطق مرزنشین استان‌‌های کردستان و کرمانشاه به‌رغم تلاش‌‌های مراجع ذی‌ربط، فرهنگ بیمه کردن به فرايندی گسترده و عمومی تبدیل نشده است.

 

 

 

 

 


برچسب ها
 توانمندسازی   کردستان   مناطق مرزی   سیاستهای ابلاغی رهبری   موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی 


ارائه الگوی توانمندسازی اقشار آسیب‌پذیر مناطق مرزی

موءلف : فرید عزیزی
سال تولید : 1403
نوع اثر : کتاب
عاملین تولید :

کتاب های مرتبط


دیدگاه ها

برای ارسال دیدگاه باید وارد شوید.