راهکاری برای خروج از فقر
در دنیای امروز ما چیزی حدود سه میلیارد نفر، یعنی به طور تقریبی نیمی از جهان، زندگی روزمرۀ خود را با درآمدی کمتر از 3 دلار در روز سپری میکنند. از میان این قشر عظیم از جامعۀ جهانی، 1.2 میلیارد نفر، با درآمدی کمتر از 1.25 دلار در روز امرار معاش میکنند. در میان جوامع فقیر، از میان هر پنج کودک، یک کودک نمیتواند تولد پنج سالگی خود را تجربه کند. مطالعهای در سال 2006 نشان داد که نسبت درآمد 5% از ثروتمندترین مردم به 5% از فقیرترین مردم جهان، معادل 74 به 1 بود، که نسبت به سال 1960 که معادل با 30 به 1 بود، افزایش قابل ملاحظهای را مشاهده میکند . به منظور بهبود توسعه در جامعۀ بینالملل، سازمان ملل متحد اهداف توسعۀ هزاره را با هدف ریشهکن کردن فقر اعلام نمود . در این زمینه، سازمانهای تأمین سرمایۀ خرد ، که با الهام از برنامۀ توسعۀ هزاره شکل گرفتهاند، چارچوبی از توسعۀ مالی هستند که هدف کاهش فقر را دنبال مینمایند . دولتها، مؤسسات خیریه و سازمانهای غیردولتی در سرتاسر جهان با شور و هیجان بالایی به برنامههای سازمان ملل پاسخ داده و به همکاری با یکدیگر جهت رسیدن به این اهداف متعهد شدند. به منظور قدرشناسی از خدمات سازمانهای تأمین سرمایۀ خرد، سازمان ملل سال 2005 را به عنوان سال خرده اعتبارات معرفی نمود. در نتیجه، در سطح جهانی و به ویژه در کشورهای در حال توسعه این ابزار مالی، به عنوان یک وسیلۀ کارا برای مبارزه با فقر و گرسنگی شناخته شد.
موضوع تأمین سرمایههای خُرد به دنبال گسترش دسترسی اقشار فقیر و محروم به منابع مالی است. با این حال، صرف نظر از شمار اندکی موارد استثنایی قابل توجه، معمولاً منافع تأمین سرمایههای خُرد به اقشار شدیداً تهیدست –که در پایینترین سطح نردبان اقتصادی قرار دارند- تخصیص نیافته است . به نظر میرسید که اکثریت قریب به اتفاق 150 میلیون مشتری تخمین زده شده برای اعتبارات خُرد در سطح جهانی یا دقیقاً در زیر خط فقر بوده، و یا غالباً درست در بالای آن قرار دارند. این دستآورد قابل اغماض نیست چرا که برای بخش کثیری از این مشتریان تنها گزینه دیگر منابع غیررسمی برای سرمایهگذاری است که در بسیاری از موارد هزینهبر بوده و از اعتبار کمتری برخوردارند .
بااین وجود، بویژه برخی از صاحبان کسب و کار، دولتها و حامیان امور مالی به شناسایی فقیرترین اقشار جامعه علاقهمند هستند. اقشار کثیری، با هدف ارتقاء سطح حمایت اجتماعی یا شمول مالی، خواهان یافتن بهترین راه برای قرار دادن آنها فقیرترین اقشار جامعه در مسیر دستیابی به ابزار معیشتی پایدار هستند – مسیری که درآمدها را افزایش، داراییها را گسترش و امنیت غذایی را به گونهای فراهم میآورد که از آن پس دیگر فقیرترین اقشار جامعه نیازمند پشتیبانی از طریق تورهای حمایتی نبوده و در صورت تمایل، بتوانند از اعتبار خود به طور مناسب استفاده نمایند.
عموماً تلاشهای موفق صورت گرفته در جهت رسیدگی به فقیرترین اقشار جامعه با دستیابی به ترکیبی از خدمات مالی و طیفی از خدمات غیرمالی، به مانند آموزش نحوه استفاده از ابزارهای معیشتی، همراه بوده است. در جستوجوهای صورت گرفته از سوی گروه مشاوره برای مساعدت فقرا (CGAP) مدلهایی جهت مبارزه با فقر شدید، به ویژه تحت تأثیر رویکرد نوآورانه و کلی بسط داده شده از سوی کمیته توسعه روستایی بنگلادش (BRAC) طی سه دهه اخیر، دنبال شده است . در خصوص این مدل نوشتارهایی متعددی ارائه شده که بر نقش آن به عنوان راهکاری مهم برای رهایی تعداد زیادی از فقیرترین اقشار جامعه از فقر شدید تأکید نمودهاند .
در سال 2006، CGAP و بنیاد فورد اقدامی ابتکاری را در جهت آزمون و تطبیق رویکرد BRAC در دامنهای متنوع از کشورها و موضوعات آغاز کردند. رهآورد این اقدام ابتکاری، برنامه ارتقاء CGAP- بنیاد فورد به صورت مجموعهای از 10 پروژه تجربی در 8 کشور بوده که دربرگیرندهی مشارکت طیف وسیعی از همکاران و تلاشهای تحقیقاتی گسترده، جهت آزمون جامعیت رویکرد BRAC میشود .
این پژوهش درسهای برگرفته شده از برنامۀ ارتقاء را ابتدا با توصیف چگونگی عملکرد مدل و نحوۀ اجرای آن در سطح میدانی از سوی سازمانهای متنوع شرکتکننده در این برنامه مورد تأکید قرار میدهد. بخش بعدی یافتههای اولیه را استخراج نموده و به دنبال آن بخشی در خصوص هزینهها ارائه شده است. بخش نهایی، موجودی آموختههای بهدست آمده تا امروز، از جمله محدودیتهای کلیدی و سؤالات برجسته را دربردارد.
رویکرد ارتقاء: رویکرد ارتقاء با حمایت مصرفی، به صورت مستقیم با ارائه مواد غذایی یا به صورت نقدی، آغاز میشود. مطالعات رفتاری اخیر تأیید مینمایند که در صورت عدم رسیدگی آنی به نیازهای مصرفی، مردم به دلیل اضطراب، اقدام به اتخاذ تصمیمات غیربهینه مینمایند. آنگونه که الدر شافیر (2012) بیان میدارد: "کمیابی شما را مجاب میکند که به روشهای نابخردانهای دست به قرض گرفتن نمایید. یک فرد نوعی، در صورتی که اندکی از فقر کمتری رنج ببرد، عملکرد بسیار بهتری خواهد داشت". پس از آنکه نیازهای مصرفی به نحوی کارا مورد رسیدگی قرار گرفتند، رویکرد ارتقاء پشتیبانی لازم برای پسانداز پول (به عنوان ابزاری حیاتی جهت مدیریت ریسک)، انتقال دارایی (که غالباً به شکل داراییهای کالایی مانند چهارپایان است)، مهارتزایی، و هدایت و تشویق منظم را فراهم خواهد آورد. هدف ارتقاء شرکتکنندگان جهت رسیدن به سطح معیشتی پایدار در یک دورۀ معین از زمان (معمولاً 18 تا 36 ماه) است. در حالی که هدف فراگیر مدل ارتقاء – خروج از شرایط فقر شدید و ورود به یک سطح معیشت پایدار- در میان تمامی برنامههای آزمایشی مشترک است، اما شاخص اندازهگیری در میان آنها متفاوت است. هر برنامه آزمایشی مقیاسهای خاص خود را برای ارتقاء شرکتکنندگان درنظر میگیرد، چرا که ویژگیهای فقر در حوزههای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند.
منطق موجود در ورای رویکرد ارتقاء: ممکن است که هدف مطلوب ارائه پوششی حمایت اجتماعی جهانی و مستحکم باشد، اما این هدف بسیار از واقعیت جهان پیرامون فاصله دارد. حقیقت آن است که اکثریت افراد فقیر شدید در کشورهایی حضور دارند که نه دارای پوشش حمایت اجتماعی مناسبی هستند و نه از فرصتهای مناسبی برای اشتغال رسمی برخوردارند. رویکرد ارتقاء یکی از رویکردهای کاربردی جهت کمک به افراد فقیر شدید است تا آنها را در قالب یک فرآیند خود اشتغالی –که در واقع به دلیل پایین بودن سطح حقوق و کمبود مشاغل کارمزدی، تنها گزینه پیش روی آنهاست- به سوی یک سطح معیشت پایدار سوق دهند. اگرچه رویکرد ارتقاء یک نوشدارو برای حل کلیه مشکلات نیست، اما این رویکرد به دنبال کاهش نابرابری از طریق انتقال شمار بیشتری از خانوارهای آسیبپذیرتر به سطوح معیشت باثبات و از آنجا به سوی پایداری اقتصادی است.
برچسب ها
راهکاری برای خروج از فقر