پژوهش عنصر بنیادین رشد دانش و جهش تولید در نظام اقتصاد مقاومتی
مصطفی صادق، مدیر گروه حقوق عمومی و اجتماعی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی در یادداشتی به مناسبت روز سوم هفتۀ پژوهش که با عنوان «پژوهش و فناوری و جهش تولید» نامگذاری شده، معتقد است: گاه رونق تولید و گاه جهش تولید به عنوان هدف گفتمان اقتصاد مقاومتی انتخاب شده و در این میان بهرهمندی از ظرفیتهای به کار گرفته نشده و حرکت به سمت مسیر بالقوه اقتصاد، رونق تولید را به همراه خواهد داشت و معضل بیکاری را رفع خواهد کرد.از همینروست که اشتغال کامل عوامل تولید در بسیاری از اقتصادها به عنوان هدف سیاستگذاری اقتصادی در دستور کار قرار گرفته است.
به گزارش روابط عمومی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، در این یادداشت آمده است: « توجه ویژه مقام معظم رهبری مدظله العالی به امر اقتصاد در یک دهه اخیر، از ضرورت تأسیس یک نظام اقتصادی برآمده از ارزشهای بنیادین اسلامی مانند عدالت، آزادی، استقلال، اقتدار و متناسب با مقتضیات زمانه پرده بر میدارد. نظامی که با عنوان اقتصاد مقاومتی از آن یاد میشود. اهل فن نباید از نظر دور دارند که این سازه استوار وقتی به عنوان یک کل منسجم فهم شود با تحقق منویات معظم له همراه میشود و غفلت از زوایای پیدا و پنهان آن نیل به اهداف را دشوار میکند. هدف اصلی این نظام اقتصادی که بارها بر آن تاکید شده رفاه، حل مشکلات معیشتی مردم و جلوگیری از خسارت دشمنان به اقتصاد ملی معرفی شده است. از سوی دیگر ابزار تأسیس این نظام ظرفیت و توانمندیهای داخلی ملت ایران خواهد بود. ویژگیهای اقلیمی، ژئوپولتیک و اندازه بازار چه در طرف عرضه و چه در طرف تقاضا خودبسندگی اقتصاد ایران را در دسترس قرار میدهد. شیوه دشمنی دژخیمان ملت ایران توجه به الزامات اقتصاد مقاومتی را ضروری تر از همیشه کرده است. استقلال سیاسی و اقتصادی ایران اتکا به تولید داخلی را در رأس امور قرار داده است. اگر چه تحریمهای ظالمانه ایادی استکبار در ظاهر زمین بازی اقتصاد ایران را به تنگنا کشیده است؛ اما همواره از دل دشواریها گشایشها سرکشیده است. بدین جهت در این رویکرد تحریمها فرصت تلقی شدهاند.
بی تردید بسط گفتمان اقتصاد مقاومتی جز با شناخت ارکان آن ممکن نخواهد شد. از میان ارکان اقتصاد مقاومتی بر تولید داخلی به مثابه ستون فقرات آن تاکید شده است. در این میان گاه رونق تولید و گاه جهش تولید به عنوان هدف انتخاب شده است. بهرهمندی از ظرفیتهای به کار گرفته نشده و حرکت به سمت مسیر بالقوه اقتصاد، رونق تولید را به همراه خواهد داشت و معضل بیکاری را رفع خواهد کرد. اشتغال کامل عوامل تولید در بسیاری از اقتصادها از همین باب به عنوان هدف سیاست گذاری اقتصادی در دستور کار قرار گرفته است. در این گام توصیه های رهبری مشحون از حل معضلات بانکی، گمرکی، مالیاتی، مشوق های تولیدی، جلوگیری از واردات بی رویه و قاچاق، مبارزه با فساد و بهبود فضای کسبوکار بوده است. چارچوب های کلی که برای به حرکت درآمدن تولید داخلی ابلاغ می شده است. برنامه ریزی، محاسبه دقیق و تخصیص بهینه منابع از این رو در دستور کار قرار می گرفته است که رونق تولید را به همراه داشته است. بزرگترین نشانه تحقق این مهم تغییر محسوس در زندگی مردم خواهد بود.
اما جهش تولید که خود یک گام برتر نسبت به رونق تولید است مستلزم انتقال و جهش مسیر بالقوه است و اساساً ارتقا ظرفیت است. جهش تولید مستلزم ادامه سیاست های رونق تولید به همراه اتخاذ سیاست های بسط ظرفیت اقتصاد است. در میان عوامل رونق و جعش تولید نقش دانش و پژوهش بسیار درخور توجه خواهد بود. چرا که موتور تولید، پژوهش و تحقیق معرفی شده است. بدین جهت تاکید بر اقتصاد دانش بنیان، تاکید بر گسترش توان است؛ نه فقط به کارگیری توان اقتصادی موجود.
عوامل رونق و جهش تولید در مدلهای رشد
همواره هدفِ نهایی رونق و جهش تولید در اقتصادها فرا رفتن از حداقل معیشت وگام نهادن در راه بهبود سطح زندگی و رفاه مردم بوده است. از اینرو از یک سو سیاستهای اقتصادی به گونهای رتبهبندی میشدهاند که از میان مسیرهای مختلفِ رشدِ محصول، مسیری که مصرف سرانه را در همه دورهها حداکثر می کند در اولویت باشد و از سوی دیگر بررسی ماهیت درآمد، تولید و ثروت ملتها و واکاوی اسباب بنیادین آنها نیز برای چگونگی دستیابی به رفاه بیشتر محل تأمل اندیشمندان اقتصاد می شده است. مطالعات اقتصادی برهمین اساس چگونگی آفرینش و رشد ثروت ملت ها را توصیف و تجویز کرده اند. ملتها با کنشها و گزینشهای فردی، جمعی و سیاست گذاری های عمومی خود اندازه ثروت و رفاه خویش را رقم میزدهاند.
اما شناسایی ویژگیهای تولید یک کشور تحفه دیگری نیز داشته است و آنهم امکان ارزیابی و مقایسه ملتها با یکدیگر و ادوار مختلف آنها بوده است. همانطور که رونق تولید برای یک ملت بسط ابعاد مختلف زندگی را به ارمغان میآورده است؛ از دست دادن ظرفیتهای تولید، پسرفت و رشد منفی امکانهای بسیاری را از یک ملت سلب میکرده است. رفاه، تندرستی، آموزش، پویایی و امید به زندگی یک ملت با رشد منفیِ تولید، آماج آسیبها قرار میگرفته و زندگی در ابعاد مختلفش به تنگناهای تیره و تار کشیده میشده است.
رابطه تنگاتنگ سطح تولید یک کشور باکیفیت زندگی ایشان، تأمل درباره شناسایی عوامل تولید را ضروری میکرده است. بنابراین پرسشهای مانند اینکه عوامل تولید در سطح یک کشورکدامند؟ چگونه خلق و انباشت میشوند و چگونه گسترش مییابند؛ به پرسشهای اساسی اقتصاد کلان و اقتصاد رشد بدل شدهاند. در این رویکرد ملتها بهاندازه توان تولید خود ثروتمند و فقیر خواهند بود. عوامل تولید یک کشور در یک احصا اجمالی طبیعت و جغرافیا، جمعیت، نیروی کار، انباشت سرمایه، سرمایه انسانی، مهارتها، تقسیمکار و مدیریت، دانش فنی و تکنولوژی، خلاقیت و نوآوری، تحقیق و توسعه، نهادها، ساختارها، اندازه بازار، تجارت بین الملل، تقاضای مصرفی و سرمایهگذاری معرفی شدهاند. بنابراین همواره سطح تولید به سطح عوامل تولید و ویژگیهای آنها گره میخورده است.
متن کامل این یادداشت را در اینجا بخوانید:
برچسب ها