کدام پژوهش؟/از سمّ مهلک تا نوشداروی شفابخش
کدام پژوهش؟/از سمّ مهلک تا نوشداروی شفابخش
مهدی سلیمانیه مدیر گروه نظرسنجی و افکارسنجی موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در یادداشتی به مناسبت پنجمین روز از هفته پژوهش که با عنوان « پژوهش، فناوری و علوم انسانی» نامگذاری شده، معتقد است: پژوهش در تأمین اجتماعی باید کمک کند که صدای مردم در سازمان هر چه بلندتر شنیدهشود و برای آنان و خواستههایشان، تریبونهایی در سیاستگذاریهای سازمان ایجاد شود.
در این یادداشت آمده است :«سازمان تأمین اجتماعی، چاه نفت ندارد. اگر هم میداشت، نفتش از آن مردم بود. بخش اعظم منابع مالی سازمان تأمین اجتماعی، از پرداختی حق بیمهی کارگران و کارفرمایان است. بخشهای دیگرش هم باز از حق مردم است: سهمی از حق بیمه که دولت به نمایندگی از مردم به سازمان میپردازد و یا سرمایهگذاریهایی که با این حق بیمهها توسط سازمان به نمایندگی از مردم انجام میشود. پس تمام دار و ندار سازمان، از آن مردم است.
تمامی ارکان سازمان، از مدیر عامل سازمان گرفته تا کارمندان سازمان در شعب تأمین اجتماعی، گماشتگان بیمهپردازاناند. آنها نمایندگانی هستند که قرار است تمام این منابع را امانتدارانه، برای حمایت از کسانی که منابع این صندوق را با ریال، ریال دستمزدهای خود تأمین کردهاند، به بهترین نحو هزینه کنند. تمامی فلسفهی وجودی ارکان سازمان تأمین اجتماعی به زبان ساده همین است: امانتی به آنان سپردهشده تا آن را حفظ کرده و با اجازهی صاحبان اصلی این صندوق، به بهترین نحو، در روزهایی که نیاز به حمایت دارند، هزینه کند.
با این تصویر، پاسخ بسیاری از سؤالات اساسی روشن میشود: آیا این نمایندگان و گماردگان بر سر امانت، خود میتوانند با تشخیص خود، از امانتی که به آنان سپرده شده، برای مقاصدی جز زندگی بهتر بیمهپردازان استفاده کنند؟ آیا نمایندگان صاحبان اصلی صندوق، میتوانند در شرایطی که فشار اقتصادی شدیدی بر صاحبان اصلی صندوق به دلیل مجموعهای درهمتنیده از ناکارآمدیهای ساختاری و مدیریتی، فسادهای کلان و تحریمها وارد شده و نفس آنان را به شماره انداخته، از بالاترین حقوق و مزایای اقتصادی بهرهمند باشند؟ آیا در چنین شرایطی صاحبان اصلی صندوق، کارگران ِ شریف ِ بیصدامانده و کارفرمایان ِ دچار دهها و صدها مشکل لاینحل، به افزایش چشمگیر فاصلهی درآمدی میان خود و نمایندگانی که برای حفاظت و تدبیر صندوقشان گماشتهاند، رضایت خواهند داشت؟ آیا ممکن است بالفرض در سازمانی که قرار است نمایندهی خواست بیمهپردازان باشد، در همان روزهای سختی معیشت صاحبان صندوق، افزایش چندین باره حقوق و مزایا برای گماشتگان مردم اعمال شود؟ خیر. پاسخ تمام این پرسشهای ساده و بدیهی، منفی است. صندوق از آن ِ آنان است و نمایندگان آنان نیز باید در جهت تحقق خواست و ارادهی آنان قدم بردارند و دیگر هیچ. هر گامی در مسیری جز مسیر مطلوب آنان، با هر توجیهی، خیانتی در امانتی ارزشمند خواهد بود.
در این میان، پژوهش چه نقشی دارد؟ نقش پژوهش، کمک به یافتن راههای مؤثرتر برای اعمال ارادهی صاحبان اصلی صندوق یعنی بیمهپردازان است. پژوهش در تأمین اجتماعی باید کمک کند که صدای مردم در سازمان هر چه بلندتر شنیدهشود و برای آنان و خواستههایشان، تریبونهایی در سیاستگذاریهای سازمان ایجاد شود. پژوهش در تأمین اجتماعی باید نقش نقاد و منتقد پیگیر، جسور و آگاهی را ایفا نماید که هر گونه کجروی خواسته یا ناخواسته از احقاق مؤثر حقوق مردم در صندوقشان را – پشت هر توجیه و در پس هر منفعتی پنهان شدهباشد- بشناسد، هشدار دهد و در صورت نیاز، فریاد کند. پژوهش در حوزه تأمین اجتماعی باید فراتر از منافع سازمانی که گسسته از خواست صاحبان اصلی صندوق، شکل میگیرد، به گماشتگان امین و دلسوز مردم در نقش مدیران و کارشناسان سازمان یاری رساند تا درستترین راه را برای احقاق حقوق بیمهپردازان در پیش بگیرند. منطقاً شرط رضایت صاحبان اصلی صندوق برای هزینه کردن از جیب آنان برای پژوهش، تنها در این حالت است. هر پژوهشی که این شروط را محقق نکند، نوعی غصب حقوق صاحبان صندوق است.
واقعیت آن است که حوزه پژوهش نیز فراتر از شعارها و تمجیدها و شعرگونههای مختص مناسبتها و جلسات رسمی، انواعی دارد: پژوهش هم فی نفسه مقدس و بری از سوء استفادهها و نظام منافع نیست. پژوهش میتواند ابزاری برای بهرهمندی انجامدهندگانش باشد بیآنکه کمترین سود و منفعتی را شامل حال صاحبان اصلی صندوق نماید. حتی فراتر: پژوهش میتواند چراغ راه پیمودن مسیرهایی باشد که بر خلاف خواست و نیت مردم طی شود و به «گزیدهتر بردن کالا» از سوی صاحبان قدرت منجر شود. پژوهش میتواند به ابزار خنثی و بیفایدهی کسب منافع فردی برای پژوهشگر و مدیران پژوهشی بدل شود. نمونههای این دست پژوهشها، در تاریخ علم انسانی فراوان بودهاند و در ایران حال حاضر نیز بازاری پررونق دارند. فراوان بودجههای پژوهشی که توسط دستگاههای رسمی و نهادهای عمومی هزینه میشوند و ذرهای به حال مردمان تحت فشار و بیصدامانده سودی ندارند.
اما پژوهش میتواند برندهترین سلاح برای حفاظت از منافع مردم باشد: پژوهشی رهاییبخش که بتوان از دل آن، ضربان و نبض خواستههای مردم را شنید. پژوهشی انتقادی که با خشمی آمیخته به دانایی، امانتدارانه و جسورانه، سمت و سوی بهتر شدن زندگی مردم را نشانه بگیرد. پژوهشی معطوف به عمل که منافع نامشروع مادی و سیاسی و اقتصادی صاحبان زر و پیچیده شده در زر ورقهای تزویر را هویدا نماید. پژوهشهایی نافع و سودمند که از جنس ادای دین به مردمانی باشند که شرایط زندگی بهتر را برای پژوهشگرانشان آمادهکردهاند؛ به امید روزی که این پژوهشگران، صدا و مشاور امین و نمایندهی جسور آنان در فضاهای رسمی باشند.
پژوهش، یک ظرف خالی است که میتواند با هر چیزی پر شود: سم مهلک یا نوشداروی شفابخش. باید پرسید: کدام پژوهش؟
برچسب ها