ارزشیابی خدمات تأمین اجتماعی در ایران: بیمه حوادث حین کار
گزارش ارزشیابی خدمات تأمین اجتماعی در ایران: بیمه حوادث حین کار منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، گزارش کارشناسی «ارزشیابی خدمات تأمین اجتماعی در ایران»، تألیف زهرا فرضی زاده و به همت گروه اجتماعی و فرهنگی موسسه منتشر شد. این گزارش به ضعفها و مشکلات بیمه حوادث کار و مستمری و خدمات ازکارافتادگی میپردازد.
گزارش به ارزشیابی یکی از خدمات تأمین اجتماعی در ایران (بیمه حوادث حین کار) میپردازد. برای این کار با 12 نفر از کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی، 1 نفر از اداره بازرسی کار و 10 نفر از افراد ازکارافتاده، مصاحبههای کیفی و نیمه سازمانیافته عمیق انجام شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، برخی خلأها و ضعفها درزمینهٔ بیمه حوادث حین کار وجود دارد. این ضعفها شامل مواردی مانند سهلانگاری و تأخیر کارفرما در پرداخت حقبیمه کارگران و تحویل بهموقع لیست (که موجب محرومیت کارگر از مستمری ازکارافتادگی میشود)؛ نبود نماینده غیر وابسته به سازمان تأمین اجتماعی در کمیسیون پزشکی برای پیگیری منافع و مطالبات ازکارافتادهها؛ عدمکفایت غرامت نقص عضو، مستمری ازکارافتادگی جزئی و مستمری ازکارافتادگی کلی برای گذران زندگی؛ عدم تناسب خدمات ارائهشده و حادثه؛ وجود فاصله زمانی طولانی بین زمان شروع ازکارافتادگی تا زمان برقراری مستمری ازکارافتادگی؛ عدم امکان اشتغال افراد دریافتکننده غرامت نقص عضو و مستمری ازکارافتادگی جزئی به دلایل مختلف و نبود مرجعی برای رسیدگی به وضعیت اشتغال آنها متناسب با توانایی جسمی فعلی؛ ناعادلانه بودن میزان مستمری پرداختی به افراد ازکارافتاده نزدیک به 66 درصد و افراد ازکارافتاده 66 درصد و بیشتر؛ عدمحمایت تأمین اجتماعی از کارگران حادثهدیده در حین تعمیرات جزئی ساختمان (بعد از گذشت تاریخ پایان کار ساختمان)؛ فرار بیمهای کارفرما؛ و وجود اشکالاتی در نحوه تشخیص و احراز نوع ازکارافتادگی و تعیین میزان مستمری میشود.
همچنین در این گزارش آمده است، خدماتی که در ایران به افراد حادثهدیده در حین کار ارائه میشود، تناسبی با حادثه ندارد و این خدمات، جبرانکننده زیانهای واردشده به افراد حادثهدیده نیست. افراد حادثهدیده با مشکلاتی در حوزههای مختلف ازجمله حوزه روانی، اجتماعی، اقتصادی، و حقوقی مواجه میشوند.
درزمینهٔ اجتماعی ممکن است ازکارافتادگی بر نحوه تعامل سایرین با فرد ازکارافتاده تأثیر بگذارد. فرد ازکارافتاده ممکن است محرومیت موقت یا دائم از عضوی خاص را داشته باشد؛ به دلیل محدودیت در راه رفتن یا انجام اعمال حرکاتی دیگر از حضور در برخی اجتماعات خودداری کند؛ همواره دردهایی را تحمل نماید؛ امکان انجام تفریح، مسافرت، ورزش و ... برای او میسر نباشد. همچنین اعضای خانواده در اثر ازکارافتادگی وی، دچار احساس غم، اندوه و فشارهای روانی شوند. علاوه بر این، لطماتی که در اثر نیازمندی، ناتوانی، وابستگی و ... به عزتنفس فرد ازکارافتاده و اعضای خانوادهاش وارد میشود، موضوع مهم و قابلتأملی است.
موارد کیفی فوق به لحاظ پولی قابلاندازهگیری نیستند و جبران آنها عملاً غیرممکن است. بااینحال، باوجود عدم امکان جبران محدودیتهای فرد ازکارافتاده، راهکاری مناسبتر از تبدیل این نوع خسارات و محرومیتها به معادل مادی آن یافت نشده است. پرداخت مبلغی در ماه بهعنوان مستمری ازکارافتادگی کلی، بهمنظور جبران این خسارات معنوی، صرفاً تا حد اندکی میتواند آسودگی خاطر فرد ازکارافتاده را به همراه داشته باشد
همچنین این گزارش نشان میدهد که میزان مستمری دریافتی ازکارافتادهها برای گذران زندگی آنها کفایت نمیکند و بین میزان تورم با میزان مستمری دریافتی آنها تناسبی وجود ندارد. نکته قابلتوجه دیگر، متفاوت بودن معنای صدمات واردشده به فرد و میزان خسارات اقتصادی در شغلها و تخصصهای مختلف است. برای مثال، ازکارافتادگی ناشی از شکستگی پا یا دست برای یک هنرمند یا ورزشکار حرفهای به معنای از دست رفتن کار و منبع درآمد او بهطور دائم یا طولانیمدت است. اما همین آسیب برای معلم یا وکیل ممکن است به ازکارافتادگی و از دست رفتن منافع ناشی از اشتغال به کار نینجامد. بنابراین، با توجه به موضوع فوق، در نظر گرفتن میزان یکسانی مستمری ازکارافتادگی ناشی از کار برای مشاغل مختلف عادلانه نیست.
گزارش به ارزشیابی یکی از خدمات تأمین اجتماعی در ایران (بیمه حوادث حین کار) میپردازد. برای این کار با 12 نفر از کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی، 1 نفر از اداره بازرسی کار و 10 نفر از افراد ازکارافتاده، مصاحبههای کیفی و نیمه سازمانیافته عمیق انجام شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، برخی خلأها و ضعفها درزمینهٔ بیمه حوادث حین کار وجود دارد. این ضعفها شامل مواردی مانند سهلانگاری و تأخیر کارفرما در پرداخت حقبیمه کارگران و تحویل بهموقع لیست (که موجب محرومیت کارگر از مستمری ازکارافتادگی میشود)؛ نبود نماینده غیر وابسته به سازمان تأمین اجتماعی در کمیسیون پزشکی برای پیگیری منافع و مطالبات ازکارافتادهها؛ عدمکفایت غرامت نقص عضو، مستمری ازکارافتادگی جزئی و مستمری ازکارافتادگی کلی برای گذران زندگی؛ عدم تناسب خدمات ارائهشده و حادثه؛ وجود فاصله زمانی طولانی بین زمان شروع ازکارافتادگی تا زمان برقراری مستمری ازکارافتادگی؛ عدم امکان اشتغال افراد دریافتکننده غرامت نقص عضو و مستمری ازکارافتادگی جزئی به دلایل مختلف و نبود مرجعی برای رسیدگی به وضعیت اشتغال آنها متناسب با توانایی جسمی فعلی؛ ناعادلانه بودن میزان مستمری پرداختی به افراد ازکارافتاده نزدیک به 66 درصد و افراد ازکارافتاده 66 درصد و بیشتر؛ عدمحمایت تأمین اجتماعی از کارگران حادثهدیده در حین تعمیرات جزئی ساختمان (بعد از گذشت تاریخ پایان کار ساختمان)؛ فرار بیمهای کارفرما؛ و وجود اشکالاتی در نحوه تشخیص و احراز نوع ازکارافتادگی و تعیین میزان مستمری میشود.
همچنین در این گزارش آمده است، خدماتی که در ایران به افراد حادثهدیده در حین کار ارائه میشود، تناسبی با حادثه ندارد و این خدمات، جبرانکننده زیانهای واردشده به افراد حادثهدیده نیست. افراد حادثهدیده با مشکلاتی در حوزههای مختلف ازجمله حوزه روانی، اجتماعی، اقتصادی، و حقوقی مواجه میشوند.
درزمینهٔ اجتماعی ممکن است ازکارافتادگی بر نحوه تعامل سایرین با فرد ازکارافتاده تأثیر بگذارد. فرد ازکارافتاده ممکن است محرومیت موقت یا دائم از عضوی خاص را داشته باشد؛ به دلیل محدودیت در راه رفتن یا انجام اعمال حرکاتی دیگر از حضور در برخی اجتماعات خودداری کند؛ همواره دردهایی را تحمل نماید؛ امکان انجام تفریح، مسافرت، ورزش و ... برای او میسر نباشد. همچنین اعضای خانواده در اثر ازکارافتادگی وی، دچار احساس غم، اندوه و فشارهای روانی شوند. علاوه بر این، لطماتی که در اثر نیازمندی، ناتوانی، وابستگی و ... به عزتنفس فرد ازکارافتاده و اعضای خانوادهاش وارد میشود، موضوع مهم و قابلتأملی است.
موارد کیفی فوق به لحاظ پولی قابلاندازهگیری نیستند و جبران آنها عملاً غیرممکن است. بااینحال، باوجود عدم امکان جبران محدودیتهای فرد ازکارافتاده، راهکاری مناسبتر از تبدیل این نوع خسارات و محرومیتها به معادل مادی آن یافت نشده است. پرداخت مبلغی در ماه بهعنوان مستمری ازکارافتادگی کلی، بهمنظور جبران این خسارات معنوی، صرفاً تا حد اندکی میتواند آسودگی خاطر فرد ازکارافتاده را به همراه داشته باشد
همچنین این گزارش نشان میدهد که میزان مستمری دریافتی ازکارافتادهها برای گذران زندگی آنها کفایت نمیکند و بین میزان تورم با میزان مستمری دریافتی آنها تناسبی وجود ندارد. نکته قابلتوجه دیگر، متفاوت بودن معنای صدمات واردشده به فرد و میزان خسارات اقتصادی در شغلها و تخصصهای مختلف است. برای مثال، ازکارافتادگی ناشی از شکستگی پا یا دست برای یک هنرمند یا ورزشکار حرفهای به معنای از دست رفتن کار و منبع درآمد او بهطور دائم یا طولانیمدت است. اما همین آسیب برای معلم یا وکیل ممکن است به ازکارافتادگی و از دست رفتن منافع ناشی از اشتغال به کار نینجامد. بنابراین، با توجه به موضوع فوق، در نظر گرفتن میزان یکسانی مستمری ازکارافتادگی ناشی از کار برای مشاغل مختلف عادلانه نیست.
برچسب ها
بیمه حوادث،حین کار،تامین اجتماعی