آخرین پنل همایش «ایران 14: رفاه و تامین اجتماعی» با موضوع گفتمان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، آخرین پنل همایش «ایران 14: رفاه و تامین اجتماعی» در روز پایانیِ برگزاری این همایش، با سخنان روزبه کردونی، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی آغاز شد. فقدان گفتمان رفاهی فراگیر و عدم شکلگیریِ اجماع نظری بر سر مسائل اساسیِ حوزه رفاه، کانون سخنان کردونی و این پنل را تشکیل میدهد.
غلامرضا ظریفیان از ضرورت روشن شدنِ نسبت امر سیاسی و رفاه اجتماعی سخن گفت. عدالت، دال مرکزیِ رفاه اجتماعی است و امتداد یک قدرت، مشروط بر پیوند میان امور سیاسی با عدالتمحوری خواهد بود؛ در غیر این صورت اما، باید بهانتظار جنبشهای پوپولیستی نشست. استاد تاریخ دانشگاه تهران اشاره کرد که تحقق دموکراسی در گرو توجه به عدالت اجتماعی خواهد بود. توسعه سیاسی، امنیت، توسعه اقتصادی و غیره، بدون توجه به توسعه اجتماعی، مسیر عدالت را به انحراف خواهد کشید.
علیاصغر سعیدی در پاسخ به این پرسشِ رئیس جلسه که :«وضعیت رفاهی امروز، تا چهاندازه متاثر از فقدان وفاداری به رویکردها و گفتمانهای ابتدای انقلاب است؟» خاطر نشان کرد: در حوزه رفاهی آنچه قبل و بعد از انقلاب را از هم تفکیک میکند، میل نظام شاهنشاهی به شکلگیری نظام جامع بیمهای بود؛ البته که این نظام، افراد غیرشاغل را پوشش نمیداد اما دربار نیز تلاشهای در جهت حفظ لایههای پائین جامعه را در دستور کار خود قرار داده بود. در مقابل اما، بعد از انقلاب در کنار نظام بیمهای، با تاکید بر رویکردهای حمایتیمحور مواجه هستیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اشاره کرد که فقدان گفتمان نظری و روشنفکری در ایران، از قبل و بعد از انقلاب گریبانگیر حوزه رفاه و تامین اجتماعی بوده است. همین مسئله است که باعث شده یک تجربۀ ساده در پرداخت کوپن در ابتدای انقلاب، در این نظام رفاهی نهادینه شود که برخی از مصائبش تا همین امروز نیز ادامه داشته است. سعیدی متذکر شد که توسعه سیاسی برای روشنفکران ایرانی، بر بحث عدالت و توسعه اجتماعی تقدم دارد و همین مهم منجر به سرگشتگی در حوزه رفاه شده است.
سپس رضا صفریشالی به ارائه گزارش خود در حوزه صندوقهای بازنشستگی و نسبت آن با بحث گفتمان رفاهی پرداخت. صفری نیز مثل بسیاری دیگر از تحلیلگران، از تحمیل هزینههای دولت به صندوقها سخن گفت و قائل بود که این مسئله، عدالت بین نسلی صندوقها را نیز دچار خدشه خواهد کرد. عضو هیئت علمی دانشگاه خارزمی، گونهشناسیای را برای شناخت انواع دولتهای پس از انقلاب و گفتمان مرکزی آنها مطرح کرد:
- دولت جنگ (57-68) : جبران نیازهای مسکوت که البته به هزینههایی برای نسلهای بعدی منجر شد.
- دولت توسعه اقتصادی (68-76) : با محوریت تعدیل نیروی انسانی و کوچکسازی دولت که البته این کوچکسازیها منجر به کاهش هزینههای دولت نشد.
- دولت اصلاحات: دارای ظرفیت ساختاری سناریوی جامعه مدنی با تاکید بر دولت حداقلی و افزایش نقش نهادهای مردمی.
در پایان نرگس اکبرپور، معاون پژوهشی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، از مغفول ماندن بحث بیمههای اجتماعی در حوزه رفاه سخن گفت. اکبرپور ضعف در اصلاحات صندوقها را، از نتایج فقدان گفتمان رفاهی در این حوزه برشمرد. او معتقد است که عدم وجود گفتمان رفاهی، باعث سیطرهی امر سیاسی بر حوزه رفاه گشته است. وی چند راهکار را برای برونرفت از وضعیت موجود برشمرد:
- ائتلاف گروههای ذینفع
- شناسایی ترجیحات گروههای ذینفع
- شکلگیری سازمانهایی که اهداف مشترکی را جستجو میکنند
- شکلگیری رشته تحصیلی بیمه اجتماعی
- نگاه بلندمدت به مسئله بیمهها که آموزش میتواند یکی از محورهای آن باشد.