دومین پیشنشست همایش «ایران ۱۴: رفاه و تامین اجتماعی» با سخنرانی محمد حسین شریفزادگان، روزبه کردونی و یاسر باقری در تاریخ 25 اسفندماه 1399 با موضوع «وزارت رفاه پیش از انقلاب و پس از آن؛ یک واکاوی تاریخی» به صورت مجازی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موسسۀ عالی پژوهش تأمین اجتماعی، در این نشست، ابتدا محمدحسین شریفزادگان اولین وزیر رفاه پس از انقلاب، ضمن بررسی سیر تاریخی تشکیل وزارت رفاه در ایران، سابقه تشکیل دولت رفاه در دنیا را تشریح کرد. شریفزادگان در این زمینه تاکید کرد که پس از انقلاب صنعتی، عوارض اجتماعی ناشی از آن در اروپا ایجاد شد، به طوری که بخشهای وسیعی از نیروی کار به نحوی اداره میشد که روابط انسانی صحیحی بر آن حاکم نبود و با نوعی استثمار مواجه شده بود. این افراد راهی برای دفاع از حقوق خود نداشتند. در چنین شرایطی روشنفکران با هدف ایجاد بستری برای زندگی عادلانه به روی کار آمدند. در اواخر قرن نوزدهم میلادی، نیروهای روشنفکری و کارگری یکی شده و جنبشی قوی را در اروپا شکل دادند که تأمین اجتماعی نوین در نظام بازار را میتوان ثمره آن دانست که در نتیجه آن تضاد منافع پیشآمده بین کارفرما و کارگر را با همگرایی حل کردند.
شریفزادگان ادامه داد: اینها در واقع جامعه را از یک اختلاف بزرگ نجات دادند و پس از آن بود که سیاستهای رفاهی پا به عرصه گذاشته و به دولتهای رفاهی ختم شد. این نگرش به سایر کشورها نشت یافت و ایران هم متأثر از آن شد؛ تا اینکه در سال 1354 سازمان تامین اجتماعی شکل گرفت و این سازمان تا به امروز با فعالیت خود، نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار میدهد.
وی تصریح کرد: ۶۰ سال است که دولت سوبسیدهای مختلف به مردم میدهد و با این کار به دنبال افزایش قدرت فرودستان است و درپی این سیاست، انجمنهای حمایتی و سازمانهای حمایتگر مانند سازمان بهزیستی شکل گرفت؛ اما در اواخر دهه ۶۰ در سازمان برنامه و بودجه این دیدگاه قوت گرفت که با وجود اینکه حدود ۳۰ درصد بودجه برای رفاه اجتماعی خرج می شود اما اثر بخشی مناسبی ندارد.
وزیر اسبق رفاه اذعان داشت که همین امر، سبب شد در موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، گروهی از محققان به بررسی این مسائل پرداخته و در قالب پژوهش به بیان بهترین راهکارهای ممکن بپردازند. در نتیجه قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در همین سال ها نوشته شد تا همه وظایف در این حیطه در یک وزارتخانه تجمیع شود و به تبع آن، سرانجام وزارت رفاه با چشم انداز و اهداف متعالی مندرج در آن قانون تشکیل شد.
وی اظهار کرد: اما متاسفانه در دولتهای نهم و دهم، اتخاذ سیاست های رفاه اجتماعی به نحوی تغییر کرد که آثار منفی آن هنوز هم باقی مانده است. اکنون ۳۰ درصد مردم زیر خط فقر مطلق هستند و بخشهای وسیعی از برخی استانهای کشور مانند سیستان و بلوچستان، کرمان و کرمانشاه هنوز توسعه نیافتهاند و نیاز است برنامههای جدید توسعهای در شورای عالی رفاه به این منظور طرح شود.
هنوز در کشور از نبود نظریه رفاهی رنج میبریم و طی ۱۰ سال گذشته با وجود اینکه یارانهها توزیع شده اما میبینیم بخش زیادی از آن به افرادی داده میشود که نیازمند واقعی نیستند و به جای خرج کردن پول در جای موثر، در جای بیثمری خرج می شود.
در ادامه یاسر باقری دبیر علمی همایش، به سیر تاریخی تشکیل وزارت رفاه قبل و تغییرات آن پرداخت. ایشان خاطرنشان کرد وزارت رفاه قبل از انقلاب در سال 1353 تشکیل شد و شباهت علل تاسیس وزارت رفاه در قبل و بعد از انقلاب بسیار قابل توجه است؛ حتی در اسناد مصوب نیز این تشابه جالب توجه است و برخی از مهمترین اهداف ایجاد این وزارتخانه همچون توسعه خدمات اجتماعی، بیمه بازنشستگی، درمان، مساعدت به خانواده؛ در قانون ساختار پس از انقلاب نیز به نوعی تکرار شده است.
یاسر باقری ادامه داد که اگرچه، در هر دو برهه قبل و بعد از انقلاب، سرنوشت وزارت رفاه، ادغام بود (یکبار در سال 1355 و یکبار در سال 1390)؛ اما علل این ادغام و ماهیت آن تا حدی متفاوت بود باقری با تشریح ماجرای ادغام وزارت رفاه در وزارت بهداری پیش از انقلاب، بحث خود را به پایان برد.
در پایان روزبه کردونی رئیس کمیته علمی همایش به بیان چالشهای وزارت رفاه پس از شکلگیری پرداخت و سطوح مختلفی از این چالشها را برشمرد. کردونی بر فقدان بُعد گفتمانی و سیاستگذاری در این حوزه تاکید کرد و افزود وضعیت گفتمانی در این حوزه بهگونهای است که می توان گفت فاقد گفتمان رفاهی هستیم. بر اساس اظهارات کردونی یکی از دلایلی که حوزه رفاه را دچار تغییرات ساختاری میکند همین مسئله نبود گفتمان است.
وی در ادامه با تاکید بر پیامدهای نبود گفتمان اضافه کرد که در ایران هیچگاه رویکرد مشخصی برای اتخاذ سیاست های رفاهی که بر اساس آن بتوان به مولفههای آن متعهد بود، وجود نداشته است و در ساحت تصمیم گیری و سیاستگذاری، گفتمان رفاه، گفتمان حاشیهای بوده است. لذا نه تنها در حوزه رفاه بلکه در حوزههای دیگر در ساحت سیاستگذاری، فرمولی که برای حل مسائل و خروج از بنبست همیشه اتخاذ میشود، «ایجاد ساختار جدید» بوده است، در حالی که در حوزه رفاه نباید در این دام تکراری افتاد؛ باید ساز و کار فعلی را به عنوان یک فرصت احیا کنیم و نگاه مبتنی بر ایجاد ساختار را تغییر دهیم تا شاید با یک گفتمان سازی مناسب بتوانیم برای حل مسائل پیچیده رفاهی نقش آفرینی کنیم.